سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زینت بخش مرد، دانش و بردباری اوست . [امام علی علیه السلام] 
»» من بسیجی ام

در دنیا این افتخارم این است که خود یک بسیجی ام.

من بسیجی ام

 

من بسیجی ام



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امام خامنه ای ( شنبه 91/9/4 :: ساعت 10:0 عصر )

»» محرم آمد و دل ...

محرم آمد و دل حال دیگری دارد ...


دلم مست و لبم مست و سرم مست

   بخوان ای دل که صبرم رفته از دست

            بخوان ای دل محرم آمد از راه

       بخوان اجر تو با عباس بی دست


 

فقط التماس دعا ...




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امام خامنه ای ( یکشنبه 91/7/30 :: ساعت 10:0 عصر )

»» فکّه دیگر جاى من نیست!

یکى از روزها که شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف «عباس صابرى» (سال 75 در تفحص در منطقه فکه شهید شد.) هجوم بردیم و بنا بررسمى که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روى زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکى خاک رویش بریزند. کلافه شده بودیم.

عباس که رفت ...

 سال 75 اربعین شهادت سالار شهیدان مصادف بود با چهلمین روز شهادت عباس صابرى.

عباس از اون بچه رزمنده هایى بود که بعد از جنگ نتونست تو شهر بمونه، و از مال دنیا، فقط یه دیپلم ریاضى داشت. خونوادش هرچى اصرار کردن توى تهران بمونه و بره دنبال زندگى، به خرجش نرفت. داداشش حسن، تو عملیات بیت المقدس 2 شهید شده بود و عباس هم غیر از رسیدن به داداش و رفیقاش، هیچ فکر و ذکر دیگه اى نداشت و الحق مصداق:

دست از طلب ندارم تا کامن من برآید       یا جان رسد به جانان یا جان زتن درآید.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امام خامنه ای ( شنبه 91/7/22 :: ساعت 12:0 عصر )

»» پایان دفاع مقدس

شهیدان بعد از پایان دفاع مقدس و رحلت جان سوز رهبر کبیر انقلاب، با دولت سازندگی هم صدا شدم، نظاره گر ساختار اقتصادی کشور شدم. تاسیسات بسیاری را دیدم، خود نیز آستینی بلند کردم، اما از ساختن نفس خویش باز ماندم.

با اصلاح گرایان همدم شدم، قیافه مصلحانه به خود گرفتم، بحث توسعه فرهنگی و سیاسی، تشکل، نواندیشی، نونگری و ...

بازاری داغ داشت، چند کتاب تواندیشانه به دستم گرفتم و ...

اما از اصلاح خویش باز ماندم. به سوی اصول گرایان رفتم مجدد محاسن را بلند کردم، دگمه ها را بستم، یقه ها را کوتاه کردم و دگر باره شعار انقلابی دادم اما به یک باره دیدم اصل خویش را فراموش کرده ام و چون در همه معیار خودم بودم نه آن چه که بود و باید باشد و خدا را نادیده گرفتم.

به ناگه شرمنئه شدم، شهیدان شرمنده ام .

این دلنوشته ای برای او بود ....




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امام خامنه ای ( شنبه 91/7/8 :: ساعت 5:0 صبح )

   1   2      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

من بسیجی ام
محرم آمد و دل ...
فکّه دیگر جاى من نیست!
پایان دفاع مقدس
[عناوین آرشیوشده]
 
» درباره من «

امام خامنه ای

» آرشیو مطالب «
خرداد 90
مهر 91

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» طراح قالب «